کد خبر: 470611

مروری بر چالش‌های ایران و افغانستان بر سر حق‌آبه هیرمند؛

اخطار رئیسی به افغانستان/ حق‌آبه مردم سیستان و بلوچستان را بدهید

چالش های کهنه بر سر موضوع حقابه ایران از هیرمند و مشکلات متعددی که تاکنون حول این مقوله برای کشور ایجاد شده است باعث شد تا در این گزارش به سوابق تاریخی این موضوع و همچنین مسائل و اختلافاتی که به تازگی بین دو کشور ایجاد شده است بپردازیم

به گزارش گروه بین الملل «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ چالش های کهنه بر سر موضوع حقابه ایران از هیرمند و مشکلات متعددی که تاکنون حول این مقوله برای کشور ایجاد شده است باعث شد تا در این گزارش به سوابق تاریخی این موضوع و همچنین مسائل و اختلافاتی که به تازگی بین دو کشور ایجاد شده است بپردازیم، در ادامه مشروحی از حوادث تاریخی با محوریت مسائل روز در این خصوص را می‌خوانید: 

رودخانه هیرمند شریان حیاتی دریاچه هامون

رود هیرمند همواره علت اصلی اختلافات میان ایران و افغانستان بوده است. این رودخانه به عنوان شریان اصلی تامین کننده آب دریاچه هامون محسوب می‌شود، که امروز بدیل کارشکنی های افغانستان این دریاچه تبدیل به محلی برای تولید شن و ماسه شده است.

عدم پایبندی افغانستان به قرارداد 1351 مبنی بر تامین حقابه رودخانه هیرمند( آزاد سازی 26 مترمکعب آب در ثانیه)  و به تبع آن خشکی دریاچه هامون بعنوان دریاچه ای که حیات سیستان به آن وابسته است، چالش های مهم و فزاینده ای را هم در گذشته و هم اکنون برای مناطق ایران رقم زده است. 

 در نگاهی تاریخی به این مسئله، در دوره حکومت قاجاریه در ایران، دولت استعمارگر انگلیس با استفاده از ضعف حکومت وقت ایران و برای جلب توجه حکومت افغانستان (به علت نزدیکی به هندوستان) اقدام به عقد قراردادهای مرزی چون گلداسمیت(1871) ، ماک ماهون، (کمیسیون دلتای رود هیرمند)کرد که طی آن بخش‌هایی از خاک ایران جدا و به افغانستان منضم شده است. رود هیرمند همواره مهم‌ترین مساله در عقد قراردادها بوده است.

انگلستان نیز به عنوان میانجیگر بین ایران و افغانستان همواره سعی براین داشته که نقطه تلاقی منافع 2 کشور را بدون راه‌حل باقی گذاشته تا همیشه میان 2 کشور درگیری وجود داشته باشد. در این قراردادها علاوه بر مرزبندی بین ایران و افغانستان، آب رود هیرمند نیز تقسیم‌بندی شده اما با مداخله دولت انگلستان حتی گاهی از کل سهم آب رود هیرمند تنها یک‌سوم به ایران تعلق می‌گرفته و دوسوم دیگر را افغانستان تصاحب می‌کرده که این امر موجب خشکسالی‌های شدید 1350ـ1349 و  81 ـ 1380 در سیستان و بلوچستان بوده است.

این مساله باعث رواج پدیده مهاجرت شده به طوری که بسیاری از ساکنان سیستان و بلوچستان به واسطه بروز مشکلات ناشی از خشکسالی، به مناطق شمالی ‌از جمله گنبد و گرگان مهاجرت کرده‌اند که خود این مساله در ایجاد تنش‌های قومی میان مناطق مهاجرپذیر و مهاجران نقش داشته است.

سیستان و بلوچستان زمانی مرکز غله ایران به شمار می‌رفتند و دلیل آن پرآب بودن رودخانه هیرمند بود، یکی از مشکلات اساسی که در ارتباط با این رود وجود دارد و عامل اصلی اختلاف فی مابین نیز محسوب می‌شود تغییر مسیر رود و ساختن سدهای متعدد بر سر راه آب توسط افغان‌ها است.

در طول تاریخ و دوره های مختلف قرار دادهای زیادی برای حل مسالمت آمیز اختلافات بر سر استفاده ار این رود بین طرف های ایرانی و افغانستان بسته است که بدلیل مشکلات سیاسی حاکم بر افغانستان تاکنون هیچکدام به نتیجه درستی نرسیده است و همچنان یکی از چالش های اساسی و ژئوپلتیک بین دو کشور است.

در دوره اول طالبان مسیر رود هیرمند روی ایران بسته شده و با وجود تغییرات ژئوپولتیک در منطقه و تغییر حکومت در افغانستان همچنان بسته نگه داشته شده و این در حالی است که منطقه سیستان ایران برای چندین سال متوالی با کمبود شدید منابع آب و وضعیت خشکسالی روبه‌روست.

دیپلماسی؛ بعنوان مهمترین ابزار برای کاهش تنش‌ها

در جریان سقوط مزار شریف در سال 1377 و قتل عام دیپلمات های ایرانی توسط طالبان سطح روابط دو کشور در نازل ترین حد خود قرار گرفت و موضوع تا آنجا پیش رفت که مسوولان وقت وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در پی تصویب گزینه حمله نظامی به افغانستان برآمدند که در لحظات آخر با مخالفت رهبر انقلاب موضوع فیصله یافت، در این دوره موضوع استفاده از رودخانه هیرمند برای ایران بیش از همیشه دچار مشکل بود، شرایطی که الان نیز با روی کار آمدن مجدد طالبان برای روابط دو کشور در حال چالش سازی های سیاسی و امنیتی تازه ای است که با تداوم این چالش و با توجه به سخنان آیت الله رئیسی در روزهای اخیر ممکن است راهبرد های تازه ای را بروی ایران بگشاید اخطار رئیسی به مقامات طالبان در سفر اخیرش به سیستان و بیان این موضوع که ادامه این روند بعدا به ضرر طالبان خواهد شد و فرصت گلایه هم نیست، بی شک روابط ایران و طالبان را وارد مرحله جدیدی خواهد نمود.

اما با همه این اوصاف بنظر می‌رسد استفاده از ابزار دیپلماسی برای سامان دادن این اوضاع و جلوگیری از ایجاد چالش ها و تنش های تازه برای هر دو کشور باید در اولویت سیاست خارجی طرفین قرار گیرد، رسیدن به نقطه تعادلی در این میان و تعاملی برد-برد بنظر مناسب ترین مسیر پیش روی دو کشور است،

بی گمان استمرار کارشکنی‌ها با توجه به سوابق معاهداتی موجود و حقوق مسلم مردم ایران در بهره وری عادلانه از این رود، به ضرر طالبان خواهد بود چراکه با توجه به خطرات زیست محیطی و انسانی که تاکنون به دلیل قطع آب، احداث سد، تغییر مسیر آن و عدم پایبندی به آزاد سازی آب مبتنی بر معاهدات؛ مردم و اکوسیستم سیستان و کشور ما را تاکنون بشدت تهدید شده اند و بنظر می‌رسد ادامه این رفتار از سوی طرف افغانستان موجب ناامنی های تازه در منطقه خواهد شد.

گزارش از محمد جهاد

مرتبط ها